SMS های زیبا و عاشقانه
__\ΓΠ/__
'-O----O-'
برات آژانس فرستادم.
سوار شو بیا دلم برات تنگ شده.
اگه عشقت کورم کنه و نتونم دنیا رو ببینم مهم نیست
حس بودنت قشنگ تر از دیدن دنیاست!
خداوند نمی خواهد ما به هم برسیم.
می دانی دلیلش چیست؟
می داند که اگر کنارم باشی دیگر هیچ وقت
هیچ چیز از او نخواهم خواست.
در وطن مثل غریبانم نمی دانم چرا
روز و شب سر در گریبانم نمی دانم چرا
هر که را از روی دل جانم فدایش می کنم
مثل عقرب می زند نیشم نمی دانم چرا
"آشق"!
از این به بعد این گونه بنویسید
چون همیشه سرش کلاه می رود!
"خوبی رفیق؟"
گاهی همین یک کلمه با تمام تکراری بودنش غوغا می کند...
دلم را می برم تا ز تو دورش سازم
ز تو، ای جلوه ی امید محال
می برم زنده به گورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال
گفتم: خدایا! از همه دلگیرم.
گفت: حتی از من؟!
گفتم: خدایا! دلم را ربودند.
گفت: پیش از من؟!
گفتم: خدایا! چه قدر دوری.
گفت: تو یا من؟!
گفتم: خدایا! تنهاترینم.
گفت: پس از من؟!
گفتم: خدایا! کمک خواستم.
گفت: از غیر من؟!
گفتم: خدایا! دوستت دارم.
گفت: بیش از من؟!
گفتم: خدایا! این قدر نگو من.
گفت: من تو ام و تو من!
گاهی برای کشتن کسی که توی دلت زنده است
باید هزار بار بمیری...
آدمها دو دسته هستند:
”دوستت دارم”ها و ”منم همین طور”ها!
در تلاطم آغوشت
احمقانه است شناگر ماهری بودن
در تو تنها باید غرق شد...
اگر از حوالی دلم گذشتی
آهسته رد شو!
دلتنگی را با هزار بدبختی خوابانده ام...
دست خودت نیست...
زن که باشی گاهی دوست داری تکیه بدهی
پناه ببری
ضعیف باشی.
دست خودت نیست...
زن که باشی گهگاه حریصانه بو می کنی دستهایت را.
شاید عطر مردانه اش لابه لای انگشتانت باقی مانده باشد
گاهی رهایش می کنی و پشت سرش آب می ریزی
و قناعت می کنی به رویای حضورش.
به امید این که او خوشبخت باشد.
دست خودت نیست...
زن که باشی همه ی دیوانگی های عالم را بلدی!
با کسی نباش که از بی کسی اش می نالد
با کسی باش که در جمع کسان تورا می خواهد.
گاهی باید خلوت کسی را بهم ریخت
تا بداند تنها برای خودش نیست.
من به یادت هستم. چه به نگام دعا
چه به هنگام نشستن به لب پنجره خاطره ها...
این روزها شیر هم راضیه با دمش بازی کنی
ولی با دلش نه.
روزگار به من آموخت با زندگی قهر نکنم
چون دنیا منت کش کسی نیست.
مومنم کردی به عشق و جا زدی، تکلیف چیست
با مسلمانی که کافر می شود پیغمبرش؟
همچون باران باش.
رنج جدا شدن از آسمان را در سبز کردن زندگی جبران کن.
دستانِ من نمی توانند
نه، نمی توانند
هرگز این سیب را
عادلانه قسمت کنند.
تو به سهم خود فکر میکنی
و من به سهم تو!
آن روزها گنجشک را رنگ می کردند
و جای قناری می فروختند.
این روزها هوس را رنگ می کنند
و جای عشق می فروشند.
آن روزها مال باخته می شدی
و این روز ها دلباخته.
این بود روزهایی که به خاطر آمدنش
به شکم مادرم لگد می زدم؟
لعنت به من!
ارزشش را نداشت…
ببخش مادر…
کلاغ ها گرچه سیاه هستند
و آوازشان خوش نیست
اما آن قدر باوفایند که درختان را
در فصل زمستان تنها نمی گذارند.
در روزگاری که
"سلام"
و
"خداحافظ"
فرقی با هم ندارند
نه ماندن کسی حادثه ست نه رفتن کسی فاجعه...
از مردم نرنج.
نیش زدن طبیعتشان است؛
عمریست به هوای "بارانی" می گویند: "خراب"
ﻣﺪتیست ﻓﻜﺮﻡ ﺩﺭﺩ می کند!
ﺩﻛﺘﺮ ﻫﺎ می ﮔﻮﻳﻨﺪ:
ﺗﻮﺩﻩ ﺍی ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﻫﺎی ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺩﺍﺭﻡ.
داغ یک عمر گناه است که پنهان کردیم
سجده بر دوست که نه، سجده به شیطان کردیم
هی گنه کردیم و گفتیم خدا می بخشد
عذر آورده و گفتیم خدامی بخشد
روزگاری همچو گل ما هم نگاری داشتیم
این چنین خاری نبودیم اعتباری داشتیم
این که می بینی در این فصل خزان با پشت خم
این زمستان را مبین ما هم نگاری داشتیم...
روزگار شنگول بودن جوانی ام را دزدید!
نه صدایش را نازک کرده بود
نه دستانش را آردی.
از کجا باید به گرگ بودنش شک می کردم؟
آدم های بزرگ عظمت دیگران را می بینند.
آدم های متوسط به دنبال عظمت خود هستند.
و آدم های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند.
برای کشتن پروانه نیاز نیست او را له کنی
بال هایش را بچین خاطره ی پرواز او را خواهد کشت...
این جا زمین است
قیمت یک عشق تا عشق دیگر یک قهر ساده است...
همین!
انسان شکیبا پیروزى را از دست نمى دهد
هر چند زمان آن طولانى شود.
امام علی (ع)
تنها دو روز در سال هست که نمی تونی هیچ کاری بکنی:
یکی دیروز و یکی فردا...
تو کز نجابت صدها بهار لبریزی
چرا به ما که رسیدی همیشه پاییزی؟
ببین سراغ مرا هیچ‌کس نمی‌گیرد
مگر که نیمه شبی، غصه‌ای، غمی، چیزی
کوتاه می گویم “دوستت دارم”
اما از دوست داشتنت کوتاه نمی آیم...
به یادتم...
به اندازه ی لذت "تمام شدن" مشق شب های کودکی!
توصیه ای برای بی معرفت ها
1
2
3
4
5
دنبال چی می گردی؟
تو که معدن معرفتی!
از هواپیما به برج مراقبت:
تو قلبت جا هست فرود بیام یا بازم دورت بگردم؟
عشق رویاهای من کسی است
که اگر بدترین دعوا رو هم کردیم
نذاره شب از بغلش جم بخورم و بگه:
آشتی نکردما...
اما بدون تو خوابم نمی بره.
هر قدر دور باشیم، باز به هم نزدیکیم.
بالا را نگاه کن، هر دو زیر یک آسمانیم!
گرمایى بودم همیشه...
ولی بین خودمان بماند
سرمایى مى شوم وقتى پاى آغوش تو در میان باشد...
نظرات شما عزیزان:
آمار
وب سایت: